گفت‌وگوی ایندیپندنت فارسی با فعالان دانشجویی: تغییر به سبک «نسل زِد»

فعالان دانشجویی از سه دانشگاه ایران جنبش دانشجویی در خیزش «زن، زندگی، آزادی» را بررسی کردند

آرزو: «حذف انجمن‌ها و تعلیق فعالین دانشجویی شناخته شده دیگر برای نسل ما جواب نمی‌دهد. جمهوری اسلامی باید بداند که در عصر ارتباطات ما دیگر نیازی به یک دفتر و مجوز برای سازماندهی نداریم. دفاتر ما گوشی‌های موبایل‌مان است» - Telegram/enghelabezananeh

سنگر دانشگاه در جریان خیزش سراسری سال گذشته تا آخرین روزهای خیزش در اختیار دانشجویان فعال و در کنار مردم بود. پس از آن نیز دانشجویان هزینه‌های گزافی برای این همراهی متحمل شدند. نسل کنونی حاضر در دانشگاه‌ها را اساسا از «نسل زِد»، یعنی نسل متولدان سال ۱۳۷۵ به بعد، است.

این نسل تا پیش از خیزش سراسری ۱۴۰۱ فرصت بروز و خودنمایی پیدا نکرده بود. با شروع خیزش سراسری، حضور گسترده این نسل در خیابان‌ها و خط مقدم اعتراض به جمهوری اسلامی سبب تعجب همگان شد. به‌علاوه، آن طور که به نظر می‌رسد، جنبش دانشجویی روزهای متفاوتی را طی می‌کند و برخلاف سال‌های گذشته، دیگر انجمن‌ها و نهادهای دانشجویی در آن نقش جدی ندارند.

در همین ارتباط و برای جویا شدن نظر فعالان دانشجویی داخل ایران در مورد موضوع‌های پیش‌گفته، با شش نفر از دانشجویان دانشگاه‌های امیرکبیر، الزهرا، و آزاد واحد تهران مرکز گفت‌گو کردیم و نظرشان را در مورد اعتراض‌های پس از کشته‌ شدن مهسا امینی جویا شدیم. به دلایل امنیتی، نظرهای این شش دانشجو بدون ذکر نام آن‌ها و با اسم مستعار منتشر می‌شود.

وقتی «نسل زِد» دانشگاه را بیدار کرد

سردبیر کانال دانشجویی خبرنامه امیرکبیر در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی با اشاره به اینکه سه نسل مهم در جنبش دانشجویی در سال‌های ۷۸، ۸۸ و در نهایت ۹۸ شکل گرفت، نسل کنونی فعالان و معترضان دانشجویی را تا حدودی ادامه همان نسل ۹۸ دانست و گفت: «آن‌ها هیچ‌چیزی برای از دست دادن ندارند. اگر دانشجویان در سال ۷۸ برای حقوق اولیه و آزادی مطبوعات و آزادی هرچه بیشتر تلاش می‌کردند، ۸۸ برای رای و حقوق بدیهی دست و پا زد؛ ۹۸ برای حقوق اولیه و آینده نداشته دارد می‌جنگد. دانشجوی پلی تکنیک که با کلی سختی وارد دانشگاه شده می‌دونه که چیزی برای از دست دادن نداره! نه توان دلاری داره که بخواد باهاش از ایران خارج بشه و نه آینده و شغلی داره که بخواد ایران بمونه. پس ناچار راهی جز اعتراض ندارند.»

اما یکی دیگر از فعالان دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر، با نام مستعار پویان، نظری تا حدودی متفاوت دارد و معتقد است که در اعتراض‌های سال‌های ۹۶، ۹۸ و بعد از آن، دانشجویان نقش چندانی نداشتند. او می‌گوید که جنبش دانشجویی در گذشته بیشتر خودش را به‌عنوان نیروی سیاسی بروز داده است و اگر اعتراضی نیز ذیل عنوان جنبش دانشجویی شکل گرفته است، یا با هدف سیاسی مشخص یا به‌واسطه پایگاه داشتن دانشجویان در آن جریان بوده است. این فعال دانشجویی اعتراض‌های سال ۷۸ را نیز مرتبط با زیر فشار قرار گرفتن بال رسانه‌ای دولت وقت دانست. او معتقد است که آن اعتراض کارکردی سیاسی داشته است.

این فعال دانشجویی، که در جریان خیزش سراسری سال گذشته نیز فعال بوده است، در ادامه گفت: «در سال ۸۸، دانشجویان در حوزه‌های انتخاباتی پایگاه مهمی داشتند و خب می‌بینید مسئول دانشجویی کاندیدا هم تاثیرات جدی در آن زمان داشتند. جلوتر که بیاییم، در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، شاهد اعتراض جنبش دانشجویی نبودیم، ولی در [شلیک به] هواپیمای اوکراینی، به‌واسطه پایگاه داشتن دانشجویان در آن جریان، یعنی ۵ نفر از امیرکبیر و در کل اگر اشتباه نکنم ۱۳ نفر دانشجو دخیل بودند.»

نسل زِد فقر ایدئولوژی دارد؟

یکی دیگر از فعالان دانشجویی با نام مستعار رجا معتقد است که دانشگاه امروز در بحث گفتمان‌سازی و در نقش پیشرو بودن برای حرکت‌ها و جنبش‌های اجتماعی مانند گذشته حرفی برای گفتن ندارد. این فعال دانشجویی در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی این وضع را بیش از آنکه مرتبط با کوتاهی دانشجویان و فعالان دانشگاهی بداند، مربوط به اجرای سیاست‌های دانشگاهی جمهوری اسلامی در دهه‌های گذشته دانست.

رجا در این‌باره می‌گوید: «در چند دهه اخیر، از چهره دانشگاه سیاست‌زدایی و سیاست‌خراشی شده است. دلیلش هم مشخص است؛ هر چیزی که منتقد وضع موجود و بر‌ هم زننده نظم حاکم باشد، از سمت سیستم تحمل نمی‌شود و چه در کوتاه‌مدت و چه در میان‌مدت برای حذف آن تلاش می‌کند. محیط دانشگاه، چه از منظر جمع‌آوری تعداد بسیاری افراد در مکانی مشخص و چه از منظر در جریان بودن دانش در آن (که همواره همراه با خود تفکر انتقادی می‌آورد)، ذاتا مکانی است که پتانسیل به وجود آوردن یک نهاد اجتماعی قوی دارد که با زبانی رادیکال حاکمیت را به چالش می‌کشد. از این‌ رو، حکومت‌های اقتدار‌گرا چنین نهادی را تحمل نمی‌کنند.»

رجا با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی چهره و بافت جمعیتی دانشگاه را تغییر داده است، می‌افزاید که نهادهای امنیتی از این شیوه به‌عنوان راهکاری برای اعتبار‌زدایی از دانشگاه در جامعه استفاده کرده‌اند. در نتیجه، دانشگاه در موازنه قدرت و مناسبات سیاسی از یک سو، و از سوی دیگر در میان نخبگان و فرهنگیان، دیگر نقشی ایفا نمی‌کند.

رجا در ادامه گفت: «دانشگاه امروز قابلیت گفتمان‌سازی ندارد، چون گفتمان غالبی وجود ندارد. قابلیت چهره‌سازی ندارد، چون چهره‌ها یا وجود ندارند یا اندک چهره‌ها هم توسط سیستم سرکوب شده‌اند و عموما جامعه دانشگاهی دیگر نمی‌تواند از چهره‌های خود دفاع کند. دانشگاه مولد جنبش‌های خیابانی نیست، چون حساسیت و اعتبار آن در افکار عمومی جامعه کم‌رنگ‌تر شده است و دانشگاه شکل‌دهنده اتفاق‌های بزرگ نمی‌تواند باشد. صرفا با همراهی با جنبش‌ها، از یک طرف برای خود اعتبار می‌خرد، و از سوی دیگر، به پیشبرد آن‌ها کمک می‌کند. در واقع، آن اعتباری که دانشگاه در سال‌های ۷۸ و ۸۸ به جنبش‌ها می‌داد، امروز به‌طور معکوس از جنبش‌ها باید اعتبار بگیرد تا جایگاه خود را حفظ کند.»

«ما از بدو تولد جنگیدیم»

یکی از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد تهران مرکز با نام مستعار آرزو نظری متقاوت با رجا دارد. او می‌گوید که نسل زِد با ایدئولوژی بیگانه نیست. او، که هم بابت فعالیت‌های دانشجویی و هم به‌علت حضور در اعتراض‌های بیرون از دانشگاه با بازداشت و کمیته انضباطی روبه‌رو شده است، تنها تفاوت نسل کنونی با نسل قبل را در نحوه نگاه به ایدئولوژی‌های موجود می‌بیند.

آرزو در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی می‌گوید: «فرق ما به‌عنوان نسل زِد توی این خلاصه می‌شه که فقط حرف نمی‌زنیم و اهل عمل هستیم. چهارچوب‌های سیاسی خودمان را هم هر کدام ممکنه داشته باشیم، ولی در حال حاضر، هیچی برای ما مهم‌تر از رفتن جمهوری اسلامی نیست. نسل زِد از دعواهای سیاسی خسته است. خسته که نه؛ ما می‌خندیم به این دعواها. چرا که اصلا زندگی ما توی این دعواها و نظریه‌پردازی‌ها دیده نمی‌شه. برای همین هم، برای ما، مخالفت با جمهوری اسلامی بر همه مسائل ارجحیت دارد. فعالیت‌های ما هم در دانشگاه و خیابان با روش‌های مختلف بر همین اصل ادامه دارد.»

ستاره، دانشجوی فعال در دانشگاه الزهرا، می‌گوید در جریان اعتراض‌های دانشجویی مورد خشونت جسمانی نیروهای حراست نیز قرار گرفته است. این فعال دانشجویی با نام مستعار ستاره می‌گوید که نه نسل قبل فعالان دانشجویی را می‌شناخته و نه در جریان اعتراض‌های اخیر با فعالان دانشجویی اخیر دانشگاه ارتباط گرفته است. او با اشاره به اینکه مبارزه در همه جنبه‌های زندگی نسل زِد جریان دارد، می‌گوید: «نسل زِد از بدو تولد با خانواده، جامعه، همسایه، مدیر مدرسه و معلم، استاد و حراست جنگیده. الان هم به سراغ حاکمیت رفته. ما به نظم قبلی و اتفاقاتی که پیش از ما افتاده زیاد کاری نداریم. اینکه فعالان دانشجویی پیش از ما چه روشی را پیش گرفتند الان موضوعیت ندارد. ما بعد از همه جنگ‌هایی که به‌خاطر پوشش و تفکر و سبک زندگی‌مان داشتیم، الان به سراغ حکومتی رفته‌ایم که بیشتر از همه در زندگی ما دخالت می‌کند و فقر و فلاکت به بار آورده. توی این مسیر، دانشگاه مهم‌ترین سنگر ماست.»

موبایل‌هایی که جایگزین انجمن‌ها شد

آرزو، فعال دانشجویی دانشگاه آزاد تهران مرکز، در مورد نقش انجمن‌های دانشجویی در خیزش «زن، زندگی، آزادی» می‌گوید که جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته در تلاش بوده است که با حذف انجمن‌ها و فشار آوردن به دانشجویانی که فعالیت صنفی، سیاسی یا حتی علمی و فرهنگی می‌کنند، آن‌ها را سرکوب و کنترل کند.

اما این فعال دانشجویی معتقد است که نسل جدید برای اعتراضش نیازی به سازمان‌دهی انجمنی ندارد و راهش را یاد گرفته است. آرزو در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی گفت: «حذف انجمن‌ها و تعلیق فعالان دانشجویی شناخته‌شده دیگر برای نسل ما جواب نمی‌دهد. جمهوری اسلامی باید بداند که در عصر ارتباطات، ما دیگر نیازی به دفتر و مجوز برای سازمان‌دهی نداریم. دفاتر ما گوشی‌های موبایل‌ ما است. اینستاگرام، تلگرام، دیسکورد، واتس‌اپ، سینگنال، و صدها دفتر و میز و صندلی دیگر برای سازمان‌دهی ما وجود دارد که جمهوری اسلامی با فیلترینگ هم نمی‌تواند کنترلش کند.»

انتظار تحکیم وحدت از انجمن‌ها نداشته باشید

پویان، فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، در مورد نقش انجمن‌های دانشجویی در خیزش سراسری می‌گوید: «انجمن‌ها جایگاه‌های حقوقی برای افرادن دارند و افراد با هویت‌های معلوم فعالیت می‌کنند و خب یک سری فعالیت‌ها با هویت شناخته‌شده در منطق هزینه-فایده غیرمنطقی میاد. افراد به‌عنوان اشخاص حقوقی در چهارچوب انجمن بیشتر در نقش حمایتگر خودشون رو نشون دادند و تمرکز اصلی رو روی پیگیری حقوقی و تا حدودی گرفتن ضربه سرکوب دانشجو‌ها [گذاشتند] و تا حدودی موفق هم بودند.»

اما او معتقد است که انتظارها از انجمن‌های دانشجویی باید منطقی باشد. پویان با اشاره به این موضوع گفت: «شما نمی‌توانید انتظار تحکیم وحدت را از انجمن‌های حال حاضر داشته باشید. در مقایسه با سال‌های دهه ۹۰، اتفاقا انجمن‌ها در این جنبش نقش جدی‌تری ایفا کردند و بروزش را می‌توانیم اینجا ببینیم که یک موج بازداشت مستقیما به سراغ فعالان انجمن‌ها آمد.»

دیگر تشکل‌یابی برای دانشجویان اهمیت چندانی ندارد

رجا، فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، معتقد است که اعتراض‌های امروز دانشگاه‌ها بسیار شبیه به اعتراض‌های توده‌ای شده است و دانشجویان دیگر معطل چهره‌ها و تشکل‌ها نمی‌مانند. او بر اساس تجربه خودش و فعالیتش در روزهای خیزش سراسری عقیده دارد که تشکل‌یابی و سلسله‌مراتب تشکیلاتی برای بدنه دانشجو به‌طور کلی اهمیت چندانی ندارد.

رجا می‌گوید: «تشکل‌ها جای خود را به شبکه‌‌های بین افراد داده‌اند و افراد با برقراری این شبکه‌های انسانی، ارتباط خود را حفظ و کنشگری را ذیل آن تعریف می‌کنند. در دانشگاهِ واکنشی و حادثه‌محور، بعد از رخ دادن فجایع، انباشت خشم دانشجویان مقدم بر فعالیت‌های تشکلی و فراخوان‌محور است. همان چیزی که در ۱۴۰۱ در دانشگاه‌ها شاهدش بودیم. آنچه اعتراض‌ها را ادامه‌دار کرد نه کوشش تشکل‌ها، با چاشنی محافظه‌کاری به‌دلیل مجوز‌های قانونی، بلکه خروش توده دانشجویان بود.»

«دفتر انجمن نمی‌خواهیم، کل دانشگاه و ایران را پس می‌گیریم»

محسن، دانشجوی دانشگاه آزاد تهران مرکز، که طی خیزش سراسری سال گذشته بارها احضار و یک بار نیز بازداشت شده است، با اشاره به اینکه دانشجویان دانشگاه آزاد در مقایسه با دانشجویان دانشگاه‌های دولتی همیشه تلاش بیشتری برای راه‌اندازی انجمن کرده‌اند، می‌گوید که این مسئله دیگر برایشان اهمیتی ندارد.

محسن در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی گفت: «قبل از کرونا تلاش کردیم که انجمن راه‌اندازی کنیم و نتیجه‌اش احضار به کمیته پیگیری وزارت اطلاعات شد. ولی الان بدون دفتر و انجمن کارهای رادیکال‌تری انجام می‌دهیم و سازمان‌دهی بهتری داریم. با انجمن، زمین بازی دست جمهوری اسلامی بود، ولی ما این روزها زمین بازی را تغییر دادیم و آن‌ها در این زمین دست پایین‌تر را دارند. آن‌ها دیگر با نسلی طرف هستند که با فیلترینگ گسترده هم در قسمت چت بازی‌های کامپیوتری قرار تجمع می‌گذارد. ما دیگر به لطف آن‌ها برای [داشتن] یک دفتر در دانشگاه راضی نیستیم. همه دانشگاه و همه کشور را از آن‌ها پس می‌گیریم.»

سرکوب انجمن‌ها در دوران کرونا آن‌ها را بی‌اثر کرد

سردبیر کانال دانشجویی خبرنامه امیرکبیر نیز معتقد است که انجمن‌ها و تشکل‌های سیاسی منتقدی که پس از پیروزی جریان اعتدال بازگشایی شدند در اعتراض‌های پساکرونایی نقش کم‌رنگی داشتند. او در مورد دلیل این وضع گفت: «اول اینکه حکومت هیچ‌گاه پس از ۸۸ نپذیرفت که "دفتر تحکیم وحدت" دیگری شکل بگیرد و با وجود تشکیل شدن اتحادیه انجمن‌های تادا (انجمن‌های اسلامی طیف معتدل) و اتحادیه دانشجویان متحد (انجمن‌های اسلامی منتقد و رادیکالی)، هیچ‌کدام در مدت زمان ۸ سال مجوز نگرفتند. در نهایت، با مشخص شدن نقش آن‌ها در اعتراض‌های آبان ۹۸، دستگاه‌های اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند که باید به‌نحوی این تشکل‌ها هرچه زودتر جمع‌آوری شوند تا به سرنوشت اتفاقات اوایل دهه ۸۰ جنبش دانشجویی مبتلا نشوند.»

سردبیر این کانال دانشجویی می‌گوید که در پی پیروزی ابراهیم رئیسی، که مهره‌ای در دستگاه‌های امنیتی است، کرونا بهانه شد تا برگزاری انتخابات شورای مرکزی انجمن‌های اسلامی به تعویق بیفتد. در نهایت، پس از فارغ‌التحصیل شدن آخرین نسل از شورای مرکزی، در عمل، تشکل‌هایی بدون بدنه و عضو و شورای مرکزی باقی ماند که به تعطیلی و نبود فعالیت اثرگذار آن‌ انجمن‌ها در اعتراض‌های «زن، زندگی، آزادی» منجر شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته او بخشی از بدنه این انجمن‌ها را اثرگذار دانست و با اشاره به اینکه برخی از این دانشجویان، با وجود تعطیلی انجمن‌ها، همچنان حضور فعالی در اعتراض‌ها داشتند، گفت: «تجربه آخرین نسل‌های این تشکل‌ها و فعالان قدیمی‌تر باعث شد که دانشجویان تازه‌تر و غیرفعال بتوانند در خصوص حقوق دانشجویی خود و شیوه‌های پاسخگویی و حضور در کمیته انضباطی اطلاعات بیشتری داشته باشند. اما مثلا علیرضا برادران شرکا، علیرضا برادران مظفری، آرمین جلالی روشن، که بیشترین حجم بازداشت را داشتند، در واقع دانشجویان سال آخری بودند که به‌عنوان آخرین نسل انجمن ترقی‌خواه دانشگاه صنعتی امیرکبیر شناخته می‌شدند.»

«زن، زندگی، آزادی» ما را امیدوار کرد

رجا نقش دانشجویان در اعتراض‌های ۱۴۰۱ را کمی امیدوار‌کننده‌تر می‌داند. او با این تعبیر که «دانشگاه خرق عادت کرد و خوب خودش را به جامعه رساند»، گفت: «اعتراض‌های دانشجویی در این سال بسیار طولانی و ادامه‌دار شد و از تاثیری که دانشگاه هم بر اعتراض‌های خیابانی گذاشت نمی‌شود چشم‌پوشی کرد. پیوند نامرئی که اول بین دانشگاه‌های مختلف کشور و دوم بین دانشگاه و جامعه برقرار شد، زنگ خطری برای حاکمیت نیز بود که بیش از سالیان اخیر دانشگاه را جدی بگیرد و درصدد سرکوب بیشتر آن بر‌بیاید، که همین اتفاق هم افتاد.»

پویان نیز معتقد است که تفاوتی که این جنبش با بقیه جریان‌ها داشت در این است که فعالان دانشجویی قبل از همه‌گیر شدن جنبش سردمدار اعتراض‌ها بودند. او می‌گوید که تمام اعتراض‌های دانشجویی تا ۳۰ شهریور به دست فعالان دانشجویی راه می‌افتاد.

او به مشکلات دانشجویان در این نسل اشاره می‌کند و می‌گوید: «ساختار دانشگاه نسبت به گذشته تفاوت چشمگیری داشته و بدون در نظر گرفتن این تفاوت، شاید پرداختن به تفاوت نسل فعالان بی‌معنی باشد. دانشجو در دهه ۸۰ پتانسیل تبدیل شدن به یک نیروی سیاسی را داشت و زمینه هم برای این امر مهیا بود. نیاز به تلاش جدی برای امرار معاش آکادمیک دانشگاه و امرار معاش مالی نداشت. دانشگاه تمام هزینه دانشجو را پرداخت می‌کرد و دانشجو در کنار فعالیت‌های علمی، وقت لازم برای پرداختن به مسائل سیاسی و دانش سیاسی را داشت.»

رجا نیز با اشاره به تعداد بسیار زیاد پرونده‌های انضباطی دانشجویان و محروم و زندانی شدن بسیاری از آن‌ها می‌گوید که تغییرات گفتمانی دانشگاه از جامعه الگوبرداری کرده و دانشجو دیگر از اصلاحات و تغییر رفتار جمهوری اسلامی عبور کرده است و با صدای رسا کل حاکمیت را به چالش می‌کشد.